Wednesday, September 22, 2010

در را باز کن.....پنجره را نیز
پشت پنجره شهریست ،در آن زندگی جاریست
لیک.....!
حال مردم دراین شهر غریب است
دل مردم در این شهر گرفته است
.................................
یکی را درد بی درمان دچار ست
، یکی را درد هجران
یکی نئشه ، یکی مست
یکی دیگر خمار ست
چه دردیست در این شهر که اینگونه نزار ست
سر چارراه اول ،یه کودکی نشسته
تو چهرش پر غصه است
یه عالم فال حافظ توی دستاش گرفته است
(آقا فال ،خانم فال، بابا تو رو خدا فال)
......
یکی سوار بنز ، یکی دیگه پیاده
یکی غنی و پولدار ، یکی دیگه فقیرٍ
یکی بچه اش اسیرٍ
یکی باباش شهیدٍ
هوایی نیست در شهر
در این شهر خفقان است
.........................
در را باز کن ، پنجره را نیز
پشت پنجره شهریست
در آن زندگی جاریست
لیک......!
هوای شهر گرفتست
دلٍ مردم شکستست

در را باز کن... پنجره را نیز
........................
.......................

"شاعره امینی" 


No comments:

Post a Comment